یکی از ویژگی های خیلی خیلی بدی که داره و بارها هم باهاش به مشکل برخوردم اینه که گاهی یه رفتاری میکنه که به نظر میاد نظر بقیه براش با اولویت نسبت به نظر من ارجحیت داره.

مثلاً من پیشنهاد میدم امشب شام بریم بیرون/ یا الان بشینیم فیلم ببینیم/ یا فردا فلان کارو کنیم. میگه اوکی و ایول و حتما و چه فکر خوبی، بعد میاد تو جمع قرار میگه، خیلی وقتا خییییلی وقتا حتی نمیگه من چه پیشنهادی داده بودم، و بقیه مثلا میگن الان فیلم ببینیم/ یا الان بریم بیرون/ یا الان هیچکاری نکنیم، با کلی هیجان و ال و بل قبول میکنه و درباره‌ی پیشنهادشون وارد بحث میشه و ایول و فلان چیزم میتونیم اضافه کنیم تازه و ازین چیزا! بعد میاد با شوق و ذوق اون پیشنهادو به من میگه! ینی هزااااار بار این کارو کرده و انقدرررر رو مخمه که نگو. بعدم که من ناراحت میشم میگه اوکی هرچی تو گفتی و فلان درحالی که من میگم باید در وهله ی اول اون کارو نمیکرد!!!

اینکه اونقد با ذوق و شوق نسبت به پیشنهاد بقیه واکنش نشون میده و انقد حال میکنه از حرفش خیلی حرصم درمیاد!!!!

واقعا نمیدونم این اخلاقو تحمل کنم 


پ.ن: الان اومده میگه میدونم از چی ناراحتی، از اینکه برنامه تغییر کرد، من رفتم به فلانی گفتم که بریم بیرون، گف خستمه . واسه همین برنامه عوض شد.

ولی واسه من فرقی نمیکنه. باهاش بداخلاقی میکنم و حقشه. ابداً بار اولش نیست. وقتی هم یه برنامه میریزن یا تغییر میکنه چیزی اصلاً براش در اولویت نیست که منو در جریان بذاره. شاید فردا هم نرم باهاشون بیرون. درس دارم البته. بیشتر واسه این.


الانم داره به بقیه پیشنهادو میده- اما نه دیگه نمیخوام:))) خیلی دیره:)))


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Zach جملات مغرضانه ی یک عدد دیازپام وبلاگ رسمی احمد نیکزاد قاب شیشه‌ای درمان مشکلات جنسی فلاشینگ کار-گروه صنعتی دنیز گستر newrta پژواك انديشه مهیار ویدیو